یادآوری یک گفتگوی قدیمی با مهدی محمدی ( سال 76 یا 77 ) یا یک ژانر قدیمی و بی مزه که مفهومش هنوز هست یا یک نوشته که از تیغ سانسور در رفت و شما می خونی و می گی این مزخرفات چیه این پسر می نویسه؟!
متی : احسان اونو ببین چیه....خدا ای به کی پا میده؟
من : به یه کو... مثل خودش!
متی : ک... نگو ! تو نگاش کن باور کن یه ک... کلفتی خوشتیپی دوست پسرشه.
من : اوناهاش طرفش اومد :))
متی: اینه؟!! خاک بر سرش په ای چیه؟
من: پسره قیافش معلوم چه لاشیه .
متی: دختره رو خر کرده! معلومه سادس! پسریه لاشی!!
و سال ها گذشت و هر چی دختر و پسر خوب و خوشگل و مهربون و آدم بود با لاشی های پایین تر از خودشون دهنشون در دوستی و ازدواج سرویس شد و برعکس!
0 نظرات:
ارسال یک نظر