صبح ها که میرم سرکار ، زمان را با دیدن رفتگر کوچه به طور غیر ارادی متوجه میشم . اگر نرسیده باشه به خونمون نسبتا سر وقت زدم بیرون ولی اگر رسیده باشه یا رد کرده باشه دیرم شده ! برای همین ناخودآگاه صبح ها همیشه دوست دادم ته کوچه باشه و بهش خسته نباشید گرم بگم! وقتی می بینم در خونمونه با استرس یه دستی بلند می کنم و بدو بدو میرم
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
0 نظرات:
ارسال یک نظر