شب، تو سیاهی نگاهت ، رنگ مرگه، عمق راهت
ای غم بی در و پیکر، آشنا با بد و بدتر
حالا که مرثیهخون قتل گلهام
شبو از تو پس میگیرم، واسه فردام
تو ، قصهگوی شب تاریک.. منتظر ، تو ته دره!
چشم به امید سقوطم ، گرگ بد ، دشمن بره..
حالا که مرثیهخون قتل گلهام ، شبو از تو پس میگیرم ، واسه فردام
مردمم اگرچه مردن، سر به تیغت نسپردن!
شرم تاریخ رو جبینه کی شکسته؟ کی غمینه؟
با یه مشت شعر و ترانه، با تو که نمیشه جنگید!
آخه تو قاضی شرعی، پیش تو نمیشه رقصید!
تف به تو، وحشی بدظاهر، صد رو
تف به ذات نانجیبت، جغد شبخون
1 نظرات:
عالیییییییییییییییییییی
ارسال یک نظر