۱۳۹۲/۰۸/۱۷

دست نجس مادر

رفته بودیم لشکر آباد فلافل بخوریم.یک خانم و آقا هم با دو تا بچه کوچولوش (یک دختر و یک پسر) هم همزمان با ما اومدن.پدره شروع به ساندویچ درست کردن برای دخترش  و پسره هم آویزون مامانه شد که یالا من گشنمه زود ساندوچمو بده...در همین لحظه مادره با پا هلش داد و گفت : من مستم ، دستم نجسه به بابات بگو برات درست کنه!!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر